چهل حدیث خلوت با خدا
1- پیامبر صلى الله علیه وآله :
ما عَمِلَ ابْنُ آدَمَ شَیْئاً اَفْضَلَ مِنَ الصَّلاةِ وَ صَلاحِ ذاتِ الْبَیْنِ وَ خُلْقٍ حَسَنٍ ؛(1)
انسان هیچ کارى بهتر از نماز، اصلاح میان مردم و خوش اخلاقى نکرده است.
2- پیامبر صلى الله علیه وآله :
اَلدُّعاءُ مِفْتاحُ الرَّحْمَةِ، وَ الْوُضوءُ مِفْتاحُ الصَّلاةِ، وَ الصَّلاةُ مِفْتاحُ الْجَنَّةِ؛(2)
دعا کلید رحمت، وضو کلید نماز و نماز کلید بهشت است.
3-پیامبر صلى الله علیه وآله :
لا تَزالُ اُمَّتى بِخَیرٍ ما تَحابّوا و اَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ اَقْرَوُا الضَّیْفَ، فَاِنْ لَمْ یَفْعَلُوا ابتُلُوا بِالسِّنینَ وَ الْجَدْبِ؛(3)
امتم همواره در خیر و خوبىاند تا وقتى که یکدیگر را دوست بدارند، نماز برپا دارند، زکات بدهند و میهمان را گرامى بدارند، پس اگر چنین نکنند به قحطى و خشکسالى گرفتار مىشوند.
علی جانی
مقاله
سوم:
در ادامه ی دو مقاله ی قبل بحث به این جا رسید که چگونه این تفکرات در یک جامعه رایج می شود؟ آیا خصوصیتی در این تفکرات و قوانین وجود دارد که در بین همه فراگیر می شود؟
شاید بتوان گفت که رایج کردن تفکرات بنیادین را نمیتوان از طریق خطابه و انتفال کلام بین مردم شایع کرد
چرا که انتخاب و مقایسه و بررسی در تفکرات بنیادی نیاز به دقت ها و حوصله فکری زیادی دارد که اغلب مردم از این دقت ها گریزانند و بلکه آنچه موجب فراگیر شدن این گزاره ها شده است ظهور و بروز گزاره های فرعی آن تفکرات است یعنی مردم نسبت به تفکرات بنیادینش التفاتی ندارند بلکه بر اثر رواج گزاره های فرعی بود که این تفرکات بنیادین هم در بین آنها نهادینه شده و گزاره های فرعی هم بدون در نظر گرفتن ریشه و منبع آنها (گزاره های بنیادین) یک سری عادات اجتماعی و رفتاری هستند که با عادت دادن مردم به این رفتارها و ایجاد جو می توان مردم را به این گزاره های فرعی ملتزم ساخت.
حامد یزدی
بسم الله
آدم باید آسانسور باشد !
قرار گرفتن در جمع های فرهنگی همچون مساجد، کانون ها ،حوزه های بسیج و دیگر موسسات فرهنگی گاها برای افراد حاضر در آنها ایجاد دغدغه ای مبنی بر هدایت و رشد افراد دیگر میکند که البته آسیب هایی هم دارد. یکی از آسیب های ممکن در عملیاتی کردن از این دست دغدغه ها در بچه های فرهنگی و به اصطلاح خودمان ارزشی ، غافل شدن و فراموش کردن خود و مشغول شدن به امور و ارشاد دیگران است . چند سال پیش که در کانون با بزرگی مشغول صحبتدر باب فرهنگ و کار فرهنگی بودم یادم می آید ایشان به من فرمودند:
علیرضا نظری
نیابت و مجاز1(مقدمه)
بسم الله الرحمن الرحیم
طبیعتا این بحث مخاطبین فروانی نخواهد داشت چون مقاله ای با موضوع تخصصی است هرچند که مصنفش متخصص نباشد.به عنوان مقدمه لازم است چند نکته بیان شود که مفید خواهد بود،در این نوشته میخواهیم به طرح مسئله ی نیابت و مجاز بپردازیم واینکه آیا مجاز حرفی مطابق قول کوفیین( در بحث نیابت حروف از یکدیگر) است یا بصریین و فائده ی آن را بیان کنیم. که خود طرح این مسئله نیازمند معرفی اجمالی چند کتاب و ادیب است وپس از آن تبیین اصل مسئله ودر نهایت نقد وبررسی آن.
فائده ی این بحث از عموم مخاطبان این نوشته مخفی نیست چرا که بحث مجاز در فهم معانی لطیف و دقیق قرآن و بعضی روایات دخیل است، که در تبیین مسئله با کمی دقت، خواننده ی محترم مسئله ی فوق را خواهد فهمید.
منابعی که ما از آن ها برای این تحقیق ارزشمند استفاده کردیم تعدادشان بیش از 20 مورد است فلذا ما برای جلوگیری از اطناب کلام ،مختصری از مهمترین آنها و اجمالی از شرح حال مؤلفین آن ها را بیان میکنیم.
مهدی مهدوی
بسم الله الرحمن الرحیم
در کنار ابزارهای نظارتی قانونی و فیزیکی و یا تلاش برای ترمیم زیر ساختهای اقتصادی که هر یک مانع از ایجاد و گسترش فساد در نظام اقتصادی می شود، مسئلة نوع دوستی و رعایت انصاف در برابر سایر هم نوعان، از مسائل مهمی است که در آموزههای اسلامی بدان تأکید شده است.
توجه آموزههای اسلام به جایگاه و ملاک برتری انسانها بر یکدیگر، از عوامل اساسی برای مهار روحیة افزونطلبی، کنزورزی، رشوه خواری و سایر مظاهر مفاسد اقتصادی است؛ از منظر منابع اسلامی هیچ کس حق ندارد خود را برتر از دیگری بداند و آنچه که ملاک کمال است، تقوی[1] است که البته خدای سبحان بهترین قاضی برای تعیین مقام و درجة هر فرد در برابر این معیار إلهی است. بر این اساس کسی حق ندارد با پیش داوری به برتری خود حکم کند و در نتیجه خود را در روابط اقتصادی و اجتماعی، مالک منافع خاص و ویژه بداند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نصایحی خطاب به مالک اشتر در مورد مردم فرمودند: فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْق(مستدرک الوسائل،ج:13،1363،ص161). در جامعة اسلامی آحاد جامعه در روابط اجتماعی و اقتصادی با توجه به آگاهی از مقام و منزلت انسانی خود،
جواد ارباب