جمعی از اعضاء کانون توحید مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها قزوین

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جهان بینی» ثبت شده است

جهان بینی 6

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که گذشت قبل از ورود به شناخت انسان (از راه مقایسه با دیگر موجودات) باید به این سئوال پاسخ دهیم که :

آیا بین موجودات عالم وجه تمایز حقیقی وجود دارد ؟ آیا موجودات با هم تفاوت حقیقی دارند و یا تفاوت آنها مثل تفاوت مثلا اتومبیل است با موبایل ؟

توضیح سخن کسانی که قائلند بین موجودات عالم وجه تمایز حقیقی وجود ندارد :

 

حامد یزدی

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

جهان بینی 5

بسم الله الرحمن الرحیم

در شماره ی گذشته در یافتیم برای آغاز جهان بینی باید از شناخت خود و از شناخت انسان شروع نمود و بعد ، این سؤال مطرح شد که : چه طور خود را بشناسیم ؟ و اگر ما برای خود حاضر هستیم پس دیگر چه چیزی را می خواهیم بشناسیم؟

اما جواب سؤال دوم : درست است که ما برای خود حاضر هستیم و به خود علم داریم ولی این علم ما علم اجمالی است و در حالی که ما نیازمند علم تفصیلی به خود می باشیم توضیح آنکه : در این شناخت تفصیلی می خواهیم قوا واستعداد ها و امکانات وجودی خود را شناسایی کنیم و این که هر کدام از اینها چه کاری می کنند و برای چه هستند و این قوا و امکانات در کنار هم و مجموعا چه حاصلی برای ما دارند ؟

یکی از راه های شناخت شیء ، بررسی مشترکات و مفترقات شیء است به نحو که مثلا انسان را با موجودات دیگر مقایسه کنیم و وجوه مشترک خود را با موجودات دیگر بدست آوریم و نیز ببینیم در چه چیز هایی با آنها متفاوتیم . و به عبارت صحیح تر : آنچه برای شناخت انسان مهم است وجه تمایز و اختلاف انسان با موجودات دیگر است زیرا وجه تمایز آنچیزی است که انسان به سبب داشتن آن از موجودات دیگر جدا شده است وإلّا همچون آن ها بود.

اما بار دیگر باید قبل از ورود به مقایسه ی انسان با دیگر موجودات به یک سؤال دیگر جواب گوییم :

  • آیا بین موجودات عالم وجه تمایز حقیقی وجود دارد ؟ آیا موجودات با هم تفاوت حقیقی دارند ؟ و یا تفاوت آنها مثل تفاوت مثلا اتومبیل است با موبایل یعنی در عوارض و کارکرد با هم متفاوت اند و نه در ذات و حقیقتشان و یعنی : همه ی آنها تشکیل شده از ذراتی هستند که در همه ی آنها یکسان است و تنها در اثر ترکیب های متفاوت کارکرد های آنها مختلف گردیده .

ادامه دارد...

حامد یزدی

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

جهان بینی 4

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از اینکه در دو شماره قبل به این نتیجه رسیدیم : اولا واقعیتی موجود است و ثانیا به این واقعیت می توان علم یافت عقلمان از این جهت کمی سکون می یابد و نوبت به سؤال اول می رسد : از کجا و چطور باید شروع کنم ؟

در این هستی کرانه ناپیدا  از کجا شروع نمایم که سریع تر به جواب برسم ؟  این عالم با این همه وسعتش چگونه آن را بشناسم ؟

یک بار دیگر به دغدغه  اساسی (مفهوم جهان بینی) خود برمی گردیم : جایگاه انسان و من در این هستی پهناور و ارتباط من با دیگر موجودات و شناخت نقشه ی راه ها و حاکم و محکوم هستی چیست ؟

محور تمام سؤالات مان خودِ انسان و به عبارت دقیق تر خودِ ماست . و ما هم برای شروع در جهان بینی به ناچار باید از نزدیک ترین معلومات که نیازی به دلیل و اثبات ندارد شروع کنیم و نزدیک ترین و بی واسطه ترین امر به ما خودمان هستیم .

و علاوه ی بر اینکه در ما این توانایی هست که خود را از بالا و خارج از خود ( در عالم فرض ) به تماشا بنشینیم و به بررسی هستی و چیستی خود و دارایی های وجودی خود بپردازیم . در نتیجه بهترین و شاید تنها نقطه برای آغاز جهان بینی شناخت خود انسان است .

سئوال بعد آن است که چگونه می توانم خود را بشناسم ؟ به عبارت دیگر چه چیز خود را بشناسم ؟ و مگر نگفتیم که خود برای خود حاضریم و بدون واسطه خود را درک می کنیم در نتیجه معنا ندارد که نسبت به خود جهل داشته باشیم !

ادامه دارد ...

حامد یزدی

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

جهان بینی 3

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از جواب به سؤال سوم نوبت به سؤال دوم می رسد : آیا من می توانم جهان بینی و بینش حقیقی کسب کنم و آیا اصلا امکان این امر برای انسان حاصل است که بتواند عالم را بشناسد ؟

حامد یزدی

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جهان بینی 2

بسم الله الرحمن الرحیم

در ابتدا باید چند نکته را تذکر بدهم :

1.      منظور مان از تفاوت هر تفاوتی نیست بلکه تفاوت هایی است که منجر به تغییر جهت در  حالات ما می شود  و شاید بهتر باشد بگوییم تفاوت حالت و یا تفاوت دید و یا تفاوت نگرش منظور است.

2.      همه ی انسان ها خواسته و یا نا خواسته دارای جهان بینی خاصی هستند و نمی شود انسانی جهان بینی نداشته باشد و از همین جاست که تعریف عنوان آن کمی لطیف و بدیهی به نظر می رسد

3.      باتوجه به نکته بالا ما در صدد بدست آوردن جهان بینی حق و صحیح هستیم و نه مطلق آن.

با توجه به نکات بالا: کسی که می خواهد به جهان بینی صحیح و واقعی دست پیدا کند باید ابتداء به سئوالات زیر جواب دهد :

1.      اولین مسئله آن است که از کجا و چه طور باید شروع کنم ؟

2.      آیا اصلا امکان این امر برای انسان حاصل است که بتواند عالم را بشناسد و آیا من می توانم جهان بینی و بینش حقیقی کسب کنم؟به عبارت دیگر آیا ابزار ها و راه های لازم برای رسیدن به این مهم برای انسان حاضر است؟

3.      بالا تر این که آیا حقیقتی هست که بخواهم علم به آن پیدا کنم ؟ و چیزی جز ذهن و تخیل من وجود ندارد و همه خواب های آشفته است...

البته برای جواب دادن باید از سئوال آخر شروع کنیم : حکماء در جواب این سئوال فرموده اند اینکه حقیقتی موجود است اجمالا امریست بدیهی و بالاتر اینکه اولی از بدیهیات است ولی در توضیح و تنبه به آن ما را متوجه به امور می کنند از جمله آنکه این اثر گذاری و اثر پذیری از خارج که ما را به فعالیت و طلب و ... وا می دارد خود بیان گر آن است که حقیقتی موجود است.

و البته این جواب در صورتی است که فرد حقیقت را مطلقا در غیر از وجود خودش نفی کند ولی اگر فردی حقیقت را حتی در وجود خودش هم نفی کند این خلاف ابده بدیهیات است زیرا هر کس وجود خود را بدون هیچ واسطه ای می یابد.

و اگر همانطور که در سئوال هم آمده فرد فقط عالم خارج را نفی کند لازمه ی سخن او آن است که او اولا  خود موجود باشد و ثانیا صور ذهنیه او هم بالتبع او موجود باشند و برای ما همین که بفهمیم که واقعیتی موجود است کافی است تا ما کنجکاو به فهمیدن چگونگی آن باشیم.

ادامه دارد...

حامد یزدی

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جهان بینی

بسم الله الرحمن الرحیم

به امید خداوند متعال می خواهم یک سلسله مطالبی بهم پیوسته در مورد جهان بینی بنویسم . البته چکیده ی این مطالب حدودا دو سال پیش با محوریت کتاب های جهان بینی شهید مطهری تهیه شده که به تفصیل و تحقیق دوباره نوشته می شود و منتظر نظرات مفید دوستان هستم.

ابتدا باید ببینیم منظورمان از جهان بینی چیست البته کسی که می خواهد جهان بینی پیدا کند مطمئنا می داند جهان بینی چیست که به دنبال آن می رود و تعریف ما از جهان بینی تنها برای تفاهم با مخاطب نوشتار است.

جهان بینی یعنی چه؟

وقتی به افراد پیرامون محیط زندگی مان نگاه می کنیم هر کدام از آنها را در برخورد با وقایع  پیش آمده در زندگی متفاوت می یابیم جای آن دارد که برایمان سئوال گردد این تفاوت ها در نحوه ی برخورد با واقعه ی واحد از کجا منشاء می شود.

منظورم از اتفاق ، هر لحظه به لحظه ی زندگی افراد است که ناچار با امری مواجه می شوند و در انعکاس به آن برخوردی چه درونی و روانی و چه خارجی و ظاهری می کنند . مثلا در مواجهه با حشره ای مثل سوسک بعضی می ترسند و بعضی هم شاید از دیدنش خوشحال شوند و بعضی بی تفاوت و بعضی دید علمی دارند و بعض دیگر هم آن را اثری از نقاش عالم می دانند و با دیدنش به یاد او ...

همه ی این تفاوت برخورد ها در اثر نحوه ی نگرش آنها به جهان و واقع است و اینکه خود را در این هستی پهناور چگونه می بینند و برای خود چه جایگاهی در این هستی می پندارند؟ و چه نقشه ای برای این عالم در ذهن دارند و ...

ادامه دارد...

حامد یزدی

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰