انشاءالله شروع می کنم.......... 


20 سال و اندی پیش ..............................

حاج آقا، حرف های خیلی قشنگی زد انشاالله  باید از فردا شرو ع کنم........

فردا : اه چقدر درسام زیاده خسته شدم .......... انشاالله این امتحان ها تمام بشه شروع می کنم ........

تابستان : ورزش تفریح فوتبال تنیس مهمانی مسافرت و .......آه خسته شدم برنامه هام به هم ریخته انشاالله سال تحصیلی جدید برنامه ریزی شده شروع می کنم .............

سال تحصیلی : می دونی امسال که کنکور دارم ، وقتم و بذارم حسابی درس بخونم قبول که شدم رفتم دانشگاه وقتم آزادتر میشه انشاالله شروع می کنم .............

دانشگاه : آخه این چه وضعشه هم باید درس خوند هم باید کار کرد دیگه حالی برا آدم نمی مونه که انشاالله مدرکم و بگیرم شروع می کنم ......................

این وسط مسطا هی شل کن سفت کنم دارم ها ((سخنرانی جلسه کلاس اخلاق آره آره آره باشه باشه باشه  می دونم می دونم ))

{{"فلانی مرد"  :  خدا بیامرزدش آدم خوبی بود ""}}

مدرک : خدایا صبح تا شب دارم دنبال ی کار خوب می گردم پیدا نمیشه که نمیشه ، خسته شدم دیگه حوصله اش رو ندارم ، خجالت می کشم ، الانم اگه شروع کنم می گن ببین برای پیدا کردن کار چه خدایی شده ، ببین ............

انشاالله کار که پیدا کردم و دستم رفت تو جیب خودم شروع می کنم...........

{{ " فلانی مرد " : خدا بیامرزدش، سنش زیاد بود}}

کارمند : ای وای باید صبح ساعت 6 از خواب بیدار شم الانم که ساعت 11 تازه رسیدم خونه ، هی اینو بگیر ، اونو بخر ، اینکار و بکن دیگه وقتی برا آدم نمی مونه که، انشاالله ،ی برنامه ریزی کنم شروع می کنم .........

{{ " فلانی مرد "  :  نه بابا اون که حالش خوب بود چی شد خدا بیامرزدش}}

باید دیگه شروع کنم ................

آخه الان می گن برای اینکه حاجتش روا بشه ببین چه خداا خداا یی می کنه ..... دیگه باید آستین ها رو بالا بزنیم دیگه (ما هم که بدمون نمیاد)

آخه نمیشه دیگه انشاالله ازدواج که کردم ، مستقل که شدم دیگه تو خونه خودم شروع می کنم ..........

ازدواج :  دیدی چی شد ، چی فکر می کردیم چی شد ، مهمونی پشت مهمونی هی این دعوت کن ، اون دعوت کن ، اونجا نریم ، اینجا بریم ، ناراحت می شن و ............. اشکال نداره اولشه تموم که شد انشاالله شروع می کنم ........

{{ " فلانی مرد "  :  نه بابا چی شد خدا بیامرزدش}}

ای وای نمیشه که بذار بچه دار شیم انشاالله وقتم آزاد  میشه شروع می کنم ...........

بچه: بذار به دنیا بیاد خیالم راحت شه انشاالله شروع می کنم

دنیا اومد : ای داد شب و روزم و گم کردم ، باید کمک کنم ، انشاالله یکم که بزرگ شد شروع می کنم .........

{{ " فلانی مرد "  :  خدا بیامرزدش}}

ای بابا تازه شروع شده مراسم این خواهر ، برادر ، خواهر خانم ، دنیا اومدن برادرزاده خواهزاده و ............. انشاالله این مراسما تموم بشه شروع می کنم ...............

دومی : آخه می گن نباید اختلاف سنیشون زیاد بشه ، پس دوباره همون داستان بچه اول بلکه بیشتر، تازه سومی و چهارمی خدا خودش رحم کنه...............

دیگه حال و حوصله گذشته رو ندارم انشاالله بچه  از آب و گل دران شروع می کنم ...........

خواب دیگه این پسر ورو دست پاشو گیر بدیم دختره هم بفرستیم خونه بخت دیگه کاری ندارم اونوقت با فراغ بال انشاالله شروع می کنم ................

ای داد بیداد پسره با 1 بچه بیکار شده چی کار کنیم ........

ای وای

خدایا کمک کن

ای داد

.

.

.

.

خواب دیگه انگار مشکلاتم داره حل  می شه انشاالله دیگه باید شروع کنم انشاالله انشاالله انشاالله ................مردم ((الفاتحه)) ((خدا بیامرزدم)).

آشناها :خدا بیامرزدش آدم خوبی ؟؟!! بود ما باید دیگه انشاالله شروع کنیم .............................................................

رسول گلدوزها