بسم الله الرحمن الرحیم

**تذکر این متن تنها ناظر به مبحثی از خود تربیتی(اخلاق فردی) میباشد و نسبت به مباحث دیگر تربیتی (تربیت اخلاقی) تعریضی نداشته و ازجنس یک گفتگوی درون گفتمانی است.**

بسیاری از  اصطلاحات که برای کمالات انسانی در اسلام مطرح شده از جنس اصطلاحات مشکک میباشند مانند ایمان و تقوا .به این معنا که دارای مراتب و درجات مختلف بوده و به صورت صفر ویک (وجود و عدم ) نیست.

 خداوند در قرآن کریم برخی مسلمین را مورد عتاب قرار میدهد که تا ایمان به قلب هایتان وارد نشده خود را مومن ندانید بلکه شما مسلمان هستید (حجرات 14) و حتی همراهی شرک را برای درجه ای از ایمان اثبات میفرماید آنجا که فرموده: و ما یومن بالله الا وهم مشرکون (یوسف 106) و البته که شرک دراینجا مراد شرک ظاهری نبوده و شرک خفی را برای بسیاری از مومنین اثبات میکند.

 در مورد تقوا نیز خداوند گاهی میفرماید "فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم " (تعابن 16) و گاهی امر به تقوا در درجه اعلی و حق تقوا میفرماید: " یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه "  (آل عمران 102)

درک درجه دار بودن این مفاهیم ما را نسبت به رتبه پایین تر و بالاتر خود متوجه میسازد هر کسی در هر درجه ای از ایمان و تقوا که قرار دارد علاوه بر شکر نسبت به درجه خود و توجه به خطرات پشت سر گذاشته نسبت به ویژگی ها و وسوسه های متناسب با طبقه ی ایمانی خود  آگاه باشد و همچنینی  نقطه مطلوب و ویژگی های تقوا در رتبه های بالاتر را مورد توجه قرار دهد . عامل اصلی پویایی نگاه اسلامی به ایمان و رشد و سعادت انسان در این نگاه طیفی و درجه داری است.  در نگاه قرآنی فرد باید هر لحظه و در هرجایگاهی که هست نسبت به وساوس شیطانی و موانع رشد و کمال متناسب با طبقه خود آگاه باشد و دائم در نفس خود را تصفیه کند و این در این تصفیه باید نسبت به نفس خود کاملا ظنین بوده و به واکاوی و دقت در آن بپردازد تا کوچکترین ناخالصی های نفسانی خود را بشناسد و با ابزار های متناسب آن را  پاک سازد. این اشتغال دائمی به تصفیه نفس عامل اصلی رشد و سعادت انسان است

کیفیت عمل پا به پای کمیت آن باید رشد کند وطبیعتا عمل بی کیفیت از ارزش حداقلی برخوردار است  البته مقداری از عمل حد واجب یا توصیه شده­ای است که به بهانه کیفیت نمیتوان آن را کنار گذاشت اما این به معنای عدم توجه به کیفیت و رضایت به حال موجود نیست بلکه دائما باید به تصفیه نفس و عمل مشغول بود چرا که مسیر رشد و ترقی ایمانی از گذرگاه تصفیه نفس عبور میکند

برای پایبندی به فعل واجبی که هنوز انجام آن برای فرد مستقر نشده ابزارهایی همچون عهد با خود و عهد با امام عصر و نذر و تشویق و همراهی جمع و غیره میتواند کارساز باشد اما پس از استقرار عمل نباید از تلاش دست کشید بلکه باید نقاط ضعف و ناخالصی آن را با موشکافی تمام شناخت وپس از آن برای تصفیه و خالص سازی آن کوشش کرد و دقت داشت که ابزارهای ذکر شده برای استقرار یک عمل ممکن است بعد از استقرار آن خود به مانع رشد تبدیل شوند.

به طور مثال برای ایجاد پایبندی به نماز جماعت در خود و دیگران ایجاد فضای رفاقتی و دوستانه در مسجد  بسیار مفید میباشد کسی که محل فعالیت های اجتماعی و خیرخواهانه و حتی دوستان خود را در مسجد  قرار میدهد  دیگر نماز اول و قت در مسجد برای او یک ملکه میشود از این روش برای تربیت نوجوانان به خوبی استفاده میشود اما بعد از اسقرار اصل فعل نوبت به تصفیه آن میرسد در مرحله تصفیه لازم است کاملا با سو ظن و بیرحمانه _درست مثل زمانی که میخواهیم از دیگران انتقاد کنیم!!_  نسبت به عمل بیاندیشیم تا نقاط ضعف آن را بیابیم

اگر اینگونه بیاندیشیم باید بگوییم بسیاری از اوقات اعمال واجب و مستحب را برای خدا انجام نمی­دهیم در مثال مسجد و نماز جماعت بسیاری از ما در همان مرحله مسجدی شدن مانده­ایم گویی این ابزار ها خود جایگزین هدف اصلی  شده اند. یعنی ما برای خدا و عبادت او به مسجد نمیرویم، ما برای دیدار دوستانمان و معاشرت با آنها به مسجد میرویم.! معاشرت با مومنین و حضور در اجتماع مومنین امری بسیار نیکو است که از قِبَل آن امور خیر دیگری چون اطلاع از حال مومنین و احیانا دستگیری از برادر مومن ویا دیگر خدمات  خیرخواهانه اجتماعی صورت میگیرد اما ذات مسجد و هدف اولیه از آن عبادت و یادخداست وحال آنکه این هدف در ما بسیار کمرنگ است. ما به مسجد و یا حتی نماز جمعه میرویم تا دوستانمان راببینیم البته نمازی هم بخوانیم و این را از "ادامه دادن گفتگو در هنگام شروع نماز جماعت "و یا "عدم شرکت در نماز جمعه و جماعات در مسافرت ها و مسجد غیر محله خود " میتوان دریافت

حال اگر روایت بهترین شریک بودن خداوند را از نظر بگذرانیم بیشتر به عمق فاجعه پی میبریم : حضرت رسول (صل الله علیه و آله) : یقُولُ سُبْحَانَهُ: أَنَا خَیرُ شَرِیک، مَنْ أَشْرَک مَعِی شَرِیکاً فِی عَمَلِهِ فَهُوَ لِشَرِیکی دُونِی، فَإِنِّی لَا أَقْبَلُ إِلَّا مَا خَلَصَ لِی.

خداوند میفرماید من بهترین شریک هستم پس هرگاه کسی همراه من شریکی را در عمل خود شریک کند ، پس تمام آن عمل برای شریک من است نه من؛ چرا که من فقط عملی را قبول میکنم که خالصانه و تنها برای من باشد.

آری شیطان و نفس دو دشمنی که با آگاهی کامل در راه سعادت انسان نشسته اند به خوبی میدانند اگر در مرحله استقرار عمل موفق به ایجاد مانع نشدند باید عمل را فاسد کنند

از قدیم آموخته ایم  نصف پاسخ در فهم درست مشکل است. اما به محض آگاهی ما از این مشکل دشمن تیز­بین­مان فعال شده و راه های خود را به اسم اصلاح برما قالب میکند اول ما را از مسجد و نماز جماعت برحذر میدارد و به وعده نماز با اخلاص و با توجه ما را از نماز جماعت محروم می­سازد . اگر از این حربه نیز موفق نشد با ایجاد ناامیدی از پیشرفت ایمانی و حس رضایت از حال خود انگیزه حرکت  درونی را ازما گرفته و ما را بر زمین میزند و با نشان دادن دیگر اشتباهات وخطاها مطالبه­ی اخلاص عمل را از ما میگیرد.

باید توجه داشته باشیم درجه تقوایی در هر عمل به صورت جداگانه نیز معنا میشود بدین معنا که ممکن است کسی در یک عمل - به طور مثال نماز جماعت- بسیار مترقی باشد و در عمل دیگر - ترک نگاه حرام-  هنوز پیش از مرحله استقرار عمل باشد بنابراین به بهانه بالا نبودن رتبه تقوا و اشتباهات و خطا در اعمالِ دیگر نباید از تصفیه و بالابردن کیفیت عملی که کمیتش برای ما ثابت شده است غفلت کنیم.

حسین الهی