جمعی از اعضاء کانون توحید مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها قزوین

۲۷ مطلب با موضوع «حامد یزدی» ثبت شده است

تابستان 85 و 88


بسم الله

تابستان 85 و 88

برای مسئول آینده ی « تابُستان نور»

و هرکسی که دغدغه ی برگزاری یک طرح تابستانی عالی را در کانون دارد !!

حامد یزدی

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۲

قوانین پنهان و خود نهاده در زندگی 3


مقاله سوم:

در ادامه ی دو مقاله ی قبل بحث به این جا رسید که چگونه این تفکرات در یک جامعه رایج می شود؟ آیا خصوصیتی در این تفکرات و قوانین وجود دارد که در بین همه فراگیر می شود؟

شاید بتوان گفت که رایج کردن تفکرات بنیادین را نمیتوان از طریق خطابه و انتفال کلام بین مردم شایع کرد

چرا که انتخاب و مقایسه و بررسی در تفکرات بنیادی نیاز به دقت ها و حوصله فکری زیادی دارد که اغلب مردم از این دقت ها گریزانند و بلکه آنچه موجب فراگیر شدن این گزاره ها شده است ظهور و بروز گزاره های فرعی آن تفکرات است یعنی مردم نسبت به تفکرات بنیادینش التفاتی ندارند بلکه بر اثر رواج گزاره های فرعی بود که این تفرکات بنیادین هم در بین آنها نهادینه شده و گزاره های فرعی هم بدون در نظر گرفتن ریشه و منبع آنها (گزاره های بنیادین) یک سری عادات اجتماعی و رفتاری هستند که با عادت دادن مردم به این رفتارها و ایجاد جو می توان مردم را به این گزاره های فرعی ملتزم ساخت.

حامد یزدی

۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱

قوانین پنهان و خود نهاده در زندگی 2

 

قوانین پنهان و خود نهاده در زندگی مقاله دوم:

در نوشته قبل بعضی از باورهای خود را در عین آن که التفات به لوازم آن و یا ریشه هایش نداشتیم را مختصرا مرور کردیم.

و در آخر هم گفتیم که بعضی از این باورها، باور های دیگر ما را تحت الشعاع خود قرار می دهند مثلا اینکه:

  • مهم نباشد که باور و اعتقادمان در خارج تحقق خارجی داشته باشد و باورهایمان تنها صرف احساس باشند و یا این که در مورد پیش آمدهایی که ما آن را برنامه ریزی نکردیم و از تحت اختیارمان خارج باشد می گوییم عجب شانسی آورد و یا فلانی خوش شانس است و...
  • و یا عالم را تحت اراده ی یک موجود حکیم بدانیم و تمام اتفاقات آن را تحت تدبیر او بدانیم.

تا اینجا فقط باور ها و یا همان گزاره ها و قوانین جاری در زندگی روزمره خود را شمارش کردیم.

اما اینکه آیا دین هم همین گزاره ها را نتیجه می دهد یا نه ؟

ادامه ی متن را در قسمت ادامه مطلب بخوانید.

حامد یزدی

۱۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱

قوانین پنهان و خود نهاده در زندگی

    بسم الله الرحمن الرحیم

    قوانین پنهان و خود نهاده در زندگی

    هر کسی در زندگی روزمره خودش خواه ناخواه بر اساس یک سری قوانین و گزاره های کلی زندگی می کند که در هنگام تصمیم گیری ها و انتخاب های کوچک و بزرگ در تمام مراحل زندگی به صورت کاملا طبیعی بر اساس تطابق با آن گزاره ها تصمیم می گیرد.

    می خواهیم با تاملی بیشتر به دنیای اطرافمان تعدادی از این قوانین پنهان زندگی را کمی مورد بررسی قرار دهیم.

  1. همرنگ جماعت :« آخه مردم چی می گَند؟ زشته بابا مردم می گَند چقدر خسیسه ، یا مردم می گند یارُو چقدر با کلاسه عجب لباسی داشت و...» و از این دست جملات که همه ی آنها نگاه عمومی و اکثریت جامعه را ملاک خوب و بد بودن رفتار و افعال می دانند .
  2. دگر اندیش :بعضی اتفاقا درست برعکس دوست دارند مثل مردم زندگی نکنند مثلا اگر لباس معمول جامعه یک نوع باشد آنها سعی م یکنند متفاوت بپوشند و ...
  3. تنوع گرایی : این گزاره خیلی هم در بین مردم مورد قبول است و جزء گزاره ها و قوانین محکم هر فرد در زندگی شده است :« هر چیزی بعد از یه مدت حتی اگه باز هم بشه ازش استفاده کرد ولی برای تنوع و زنده شدن روحیه باید اونو رو کنار بذاری و مدل دیگه ای رو استفاده کنی.»...ادامه ی متن را در قسمت ادامه ی مطلب بخوانید
  • حامد یزدی
  • ۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

    قسمتی از سخنان حاج آقا قدس

    بسم الله الرحمن الرحیم

    متن زیر قسمتی از سخنرانی امام جماعت مسجد فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) در بین دو نماز مغرب و عشاء می باشد که حدود شش سال قبل ایراد گشته است. حتی المقدور سعی شده تا کلام ایشان به صورت گفتاری و همراه با لحن شیرین شان پیاده شود.

     

    قرآنِ محاله آمریکا از ما بگیرد ، هر چی میل داری بخوان هر چی نفس داری بخوان بهشت هم می برند آمریکا مِگد بهشت نمی برند؟؟!! آمریکا مگد قرآن خواندن گناهه؟؟ ذلیل می کند آدمه؟! کِی این حرف را زده است ؟

    دعاها هم زیاد، تاکنون دشمن به دعا دست درازی نکرده است اما اونچه که دست درازی کرده اند دشمنان - حالا یهودند نصاری هستند حالا به تحریک دشمنان منافق و امثال اینها - ولایت است الآنم نظرشون ولایت است.

    می گه: این آقا لهو و لعب نیست ؟

    می گه: نه ارشاد جایز دانسته است!

    نَمی گَد مرجع  نمی گد مرجع

    بعد نسبت به آقای خامنه ای بده!

    ما مرجع داریم عزیز من ، بعد از انقلاب ارشاد آمد ریشه گرفت آمریکا قاه قاه می خندد برای اینکه ارشاد می تواند ولایتِ قیچی کند

     گرداورنده : حامد یزدی

    ادامه ی متن را در قسمت ادامه ی مطلب بخوانید

     

    ۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

    چه کسی دین دار است؟

    بسم الله الرحمن الرحیم

    ابتدا قصدم این بود که در مورد روش ها و آفات ترویج دینداری بنویسم بعد به ذهنم موضوعی اساسی تر رسید که دین چیست و دین داری به چه معنا است ؟

    ابتدا ببینیم مردم به چه کسانی دین دار می گویند؟

    بعد برویم به سراغ خود دین و به بررسی دین دار از منظر دین حق یعنی اسلام بپردازیم.

     

    از کودکی به مرد هایی که اهل نماز و جماعت و محاسن و مراسمات مذهبی و ... بودند و نیز زنانی که اهل حجاب (البته چادر) و شرکت در مراسمات روضه و ... بودند دین دار یا مذهبی گفت می شد و ما هم که طبق معمول در این امور همه چیز را به ارث می بریم و خود اهل تکاپو وتحقیق نیستیم و خیلی که حرکتی کنیم بدون تحقیق آن را به کل انکار می کنیم تا از قشر روشن فکر باشیم

    این شد که دین از ابتدا در ذهن ما مربوط می شد به ظاهر فرد در اجتماع به عبارت دقیق تر و کلی تر دین به نوعی از ظاهر انسان ها مربوط می شود پس تقسیم انسانها به دین دار و بی دین مثل تقسیم انسانها به سیاه پوست و سفید پوست است با این تفاوت که این ظاهر را اتخاب کرده اند و آن را نه

    و شاید بهتر باشد بگوییم مثل شغل انسان می ماند که یکی بازاری است و دیگری کارمند ...

    اما براستی دین چیست ؟

    عزیزانی که عهده دار کار فرهنگی هستند و می خواهند فرهنگ دینی را به نوجوانان القا کنند چه چیزی را باید به آنها انتقال بدهند تا بگویند مردم را دین دار می کنیم یا چه چیزی را مردم نداشته باشند دین دار نیستند ؟؟؟

    و اگه تعریف مشخص و روشنی از دین نداشته باشیم هر کس سلیقه ی شخصی خود را به نام دین به جامعه انتقال می دهد.

    فعلا خودم پاسخ منسجمی برای این سئوال که دینداری در اسلام به چه معناست ندارم اگه دوستان نظر خودشون رو بگویند شاید راه گشایی باشد برای امثال بنده واگر به نتیجه ای رسیدیم مفصلا در مطلب بعدی به آن می پردازیم .

    یاحق

     

    حامد یزدی

    ۳۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

    جهان بینی 6

    بسم الله الرحمن الرحیم

    همانطور که گذشت قبل از ورود به شناخت انسان (از راه مقایسه با دیگر موجودات) باید به این سئوال پاسخ دهیم که :

    آیا بین موجودات عالم وجه تمایز حقیقی وجود دارد ؟ آیا موجودات با هم تفاوت حقیقی دارند و یا تفاوت آنها مثل تفاوت مثلا اتومبیل است با موبایل ؟

    توضیح سخن کسانی که قائلند بین موجودات عالم وجه تمایز حقیقی وجود ندارد :

     

    حامد یزدی

    ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

    جهان بینی 5

    بسم الله الرحمن الرحیم

    در شماره ی گذشته در یافتیم برای آغاز جهان بینی باید از شناخت خود و از شناخت انسان شروع نمود و بعد ، این سؤال مطرح شد که : چه طور خود را بشناسیم ؟ و اگر ما برای خود حاضر هستیم پس دیگر چه چیزی را می خواهیم بشناسیم؟

    اما جواب سؤال دوم : درست است که ما برای خود حاضر هستیم و به خود علم داریم ولی این علم ما علم اجمالی است و در حالی که ما نیازمند علم تفصیلی به خود می باشیم توضیح آنکه : در این شناخت تفصیلی می خواهیم قوا واستعداد ها و امکانات وجودی خود را شناسایی کنیم و این که هر کدام از اینها چه کاری می کنند و برای چه هستند و این قوا و امکانات در کنار هم و مجموعا چه حاصلی برای ما دارند ؟

    یکی از راه های شناخت شیء ، بررسی مشترکات و مفترقات شیء است به نحو که مثلا انسان را با موجودات دیگر مقایسه کنیم و وجوه مشترک خود را با موجودات دیگر بدست آوریم و نیز ببینیم در چه چیز هایی با آنها متفاوتیم . و به عبارت صحیح تر : آنچه برای شناخت انسان مهم است وجه تمایز و اختلاف انسان با موجودات دیگر است زیرا وجه تمایز آنچیزی است که انسان به سبب داشتن آن از موجودات دیگر جدا شده است وإلّا همچون آن ها بود.

    اما بار دیگر باید قبل از ورود به مقایسه ی انسان با دیگر موجودات به یک سؤال دیگر جواب گوییم :

    • آیا بین موجودات عالم وجه تمایز حقیقی وجود دارد ؟ آیا موجودات با هم تفاوت حقیقی دارند ؟ و یا تفاوت آنها مثل تفاوت مثلا اتومبیل است با موبایل یعنی در عوارض و کارکرد با هم متفاوت اند و نه در ذات و حقیقتشان و یعنی : همه ی آنها تشکیل شده از ذراتی هستند که در همه ی آنها یکسان است و تنها در اثر ترکیب های متفاوت کارکرد های آنها مختلف گردیده .

    ادامه دارد...

    حامد یزدی

    ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

    بهار زمین و انسان !!

    بسم الله الرحمن الرحیم

    ما اگر چه در زمین زندگی می کنیم و از همین جهت بهار آن یعنی آغاز دور تازه ی زمین برای همه ما دلنشین است اما روشن است که این بهار ما نیست و بهار زمین است.

    اما انسان چی ؟ آیا او نیز بهار دارد ؟ آیا او شمسی دارد و آیا حرکت او به دور این شمس تجدید پذیر است ؟ یعنی آیا حرکت انسان دوری است تا بهار برایش معنا داشته باشد ؟؟؟ 

     

    راستی واقعه ی غدیر خم که در سال ۱۱ هجرت رخ داد برابر بود با اول فروردین آن سال آیا این یک اتفاق است ؟

    در غدیر چه اتفاقی رخ داد ؟

    نظر بعضی از بزرگان آن است که بهار طبیعت منشاء گرفته از بهار واقعی عالم است و غدیر خم که روز تثبیت ولایت امیر المومنین علیه آلاف التحیه  و الثنا می باشد بهار حقیقی این عالم هستی است واین بهار زمین نیز به عشق او بهار می شود

    به نظر می رسد این دیدگاه بسیار عمیق تر از آن است که بگوییم همانطور که زمین بهار دارد انسان هم بهار دارد و بهار انسان ولایت است زیرا در دیدگاه بالا بهار زمین را معلول آن بهار واقعی عالم می دانند

    می دانم حرفهایی پراکنده بود و نیاز به تامل زیادی دارند و خودم هم سخن آن بزرگان را به خوبی در نیافتم و تنها آنچه ذهنم را در این یکی دو روز مشغول کرده بود را نوشتم تا از تاملات دیگر دوستان هم بهره من گردم. البته اگر ...

    خداوند توفیق درک سخنان عمیق علماء و نیز سلوک عملی آنها را به همه عنایت نماید.

    سال جدید رو به تمام دوستان مشق توحیدی تبریک می گویم. باشد که همراه با همه عالم ما هم در این نغمه ی توحیدی یک صدا گردیم و دور شمس حقیقت بگردیم و در جا نزنیم .

     

    حامد یزدی

    ۱۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

    جهان بینی 4

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بعد از اینکه در دو شماره قبل به این نتیجه رسیدیم : اولا واقعیتی موجود است و ثانیا به این واقعیت می توان علم یافت عقلمان از این جهت کمی سکون می یابد و نوبت به سؤال اول می رسد : از کجا و چطور باید شروع کنم ؟

    در این هستی کرانه ناپیدا  از کجا شروع نمایم که سریع تر به جواب برسم ؟  این عالم با این همه وسعتش چگونه آن را بشناسم ؟

    یک بار دیگر به دغدغه  اساسی (مفهوم جهان بینی) خود برمی گردیم : جایگاه انسان و من در این هستی پهناور و ارتباط من با دیگر موجودات و شناخت نقشه ی راه ها و حاکم و محکوم هستی چیست ؟

    محور تمام سؤالات مان خودِ انسان و به عبارت دقیق تر خودِ ماست . و ما هم برای شروع در جهان بینی به ناچار باید از نزدیک ترین معلومات که نیازی به دلیل و اثبات ندارد شروع کنیم و نزدیک ترین و بی واسطه ترین امر به ما خودمان هستیم .

    و علاوه ی بر اینکه در ما این توانایی هست که خود را از بالا و خارج از خود ( در عالم فرض ) به تماشا بنشینیم و به بررسی هستی و چیستی خود و دارایی های وجودی خود بپردازیم . در نتیجه بهترین و شاید تنها نقطه برای آغاز جهان بینی شناخت خود انسان است .

    سئوال بعد آن است که چگونه می توانم خود را بشناسم ؟ به عبارت دیگر چه چیز خود را بشناسم ؟ و مگر نگفتیم که خود برای خود حاضریم و بدون واسطه خود را درک می کنیم در نتیجه معنا ندارد که نسبت به خود جهل داشته باشیم !

    ادامه دارد ...

    حامد یزدی

    ۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰