جمعی از اعضاء کانون توحید مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها قزوین

۲۷ مطلب با موضوع «حامد یزدی» ثبت شده است

ما روزهای جمعه تعطیلیم...

ما روزهای جمعه تعطیلیم...

 

ما وارثان وحی و تنزیلیم               عاشق ترین مردان این ایلیم

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

مطالعه

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر انسان را کما این که بعضی از بزرگان تعریف کرده اند :  علم و ایمان بدانیم ، به عبارت دیگر اصل و هویت انسانی نوری است که در دو عنصر علم و ایمان تجلی می کند. در نتیجه یکی از مهم ترین راههای رشد ، انس به مطالعه و اهل فکر و تامل شدن است . زیرا مطالعه هم از جهت عالم شدن مهم است و هم از جهت مقدمه ی عمل بودن.

اما چه می شود که فرد مشتاق مطالعه می گردد ؟ و به عبارت دیگر آیا ما می توانیم برای افراد دیگر کاری کنیم و یا برنامه ای بدهیم تا آنها به کتاب و کتاب خوانی مأنوس گردند؟

اگر می توان برنامه ای ارائه کرد آن برنامه چه ویژگی هایی را باید دارا باشد؟

و اگر نمی توان برنامه ای ارائه نمود آیا کار دیگری هم نمی توان برای ایجاد فرهنگ مطالعه و کتاب خوانی کرد ؟

اینها سئوالاتی بود که در گروه مطالعاتی صراط با آنها رو برو شدم و البته از نظرات بعضی از اساتید و دوستان هم استفاده هایی کردم ولی به نظرم هنوز جای کار و تبیین دارد به همین خاطر سئولاتم را در این محیط مجازی مطرح می کنم تا از نظرات خوب دوستان هم بهره مند گردم .

(دوستان اگر جایی سراغ دارند که از این موضوع بحث و تحقیق نموده است لطفا ارائه نمایند.)

حامد یزدی

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جهان بینی 3

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از جواب به سؤال سوم نوبت به سؤال دوم می رسد : آیا من می توانم جهان بینی و بینش حقیقی کسب کنم و آیا اصلا امکان این امر برای انسان حاصل است که بتواند عالم را بشناسد ؟

حامد یزدی

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جهان بینی 2

بسم الله الرحمن الرحیم

در ابتدا باید چند نکته را تذکر بدهم :

1.      منظور مان از تفاوت هر تفاوتی نیست بلکه تفاوت هایی است که منجر به تغییر جهت در  حالات ما می شود  و شاید بهتر باشد بگوییم تفاوت حالت و یا تفاوت دید و یا تفاوت نگرش منظور است.

2.      همه ی انسان ها خواسته و یا نا خواسته دارای جهان بینی خاصی هستند و نمی شود انسانی جهان بینی نداشته باشد و از همین جاست که تعریف عنوان آن کمی لطیف و بدیهی به نظر می رسد

3.      باتوجه به نکته بالا ما در صدد بدست آوردن جهان بینی حق و صحیح هستیم و نه مطلق آن.

با توجه به نکات بالا: کسی که می خواهد به جهان بینی صحیح و واقعی دست پیدا کند باید ابتداء به سئوالات زیر جواب دهد :

1.      اولین مسئله آن است که از کجا و چه طور باید شروع کنم ؟

2.      آیا اصلا امکان این امر برای انسان حاصل است که بتواند عالم را بشناسد و آیا من می توانم جهان بینی و بینش حقیقی کسب کنم؟به عبارت دیگر آیا ابزار ها و راه های لازم برای رسیدن به این مهم برای انسان حاضر است؟

3.      بالا تر این که آیا حقیقتی هست که بخواهم علم به آن پیدا کنم ؟ و چیزی جز ذهن و تخیل من وجود ندارد و همه خواب های آشفته است...

البته برای جواب دادن باید از سئوال آخر شروع کنیم : حکماء در جواب این سئوال فرموده اند اینکه حقیقتی موجود است اجمالا امریست بدیهی و بالاتر اینکه اولی از بدیهیات است ولی در توضیح و تنبه به آن ما را متوجه به امور می کنند از جمله آنکه این اثر گذاری و اثر پذیری از خارج که ما را به فعالیت و طلب و ... وا می دارد خود بیان گر آن است که حقیقتی موجود است.

و البته این جواب در صورتی است که فرد حقیقت را مطلقا در غیر از وجود خودش نفی کند ولی اگر فردی حقیقت را حتی در وجود خودش هم نفی کند این خلاف ابده بدیهیات است زیرا هر کس وجود خود را بدون هیچ واسطه ای می یابد.

و اگر همانطور که در سئوال هم آمده فرد فقط عالم خارج را نفی کند لازمه ی سخن او آن است که او اولا  خود موجود باشد و ثانیا صور ذهنیه او هم بالتبع او موجود باشند و برای ما همین که بفهمیم که واقعیتی موجود است کافی است تا ما کنجکاو به فهمیدن چگونگی آن باشیم.

ادامه دارد...

حامد یزدی

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جهان بینی

بسم الله الرحمن الرحیم

به امید خداوند متعال می خواهم یک سلسله مطالبی بهم پیوسته در مورد جهان بینی بنویسم . البته چکیده ی این مطالب حدودا دو سال پیش با محوریت کتاب های جهان بینی شهید مطهری تهیه شده که به تفصیل و تحقیق دوباره نوشته می شود و منتظر نظرات مفید دوستان هستم.

ابتدا باید ببینیم منظورمان از جهان بینی چیست البته کسی که می خواهد جهان بینی پیدا کند مطمئنا می داند جهان بینی چیست که به دنبال آن می رود و تعریف ما از جهان بینی تنها برای تفاهم با مخاطب نوشتار است.

جهان بینی یعنی چه؟

وقتی به افراد پیرامون محیط زندگی مان نگاه می کنیم هر کدام از آنها را در برخورد با وقایع  پیش آمده در زندگی متفاوت می یابیم جای آن دارد که برایمان سئوال گردد این تفاوت ها در نحوه ی برخورد با واقعه ی واحد از کجا منشاء می شود.

منظورم از اتفاق ، هر لحظه به لحظه ی زندگی افراد است که ناچار با امری مواجه می شوند و در انعکاس به آن برخوردی چه درونی و روانی و چه خارجی و ظاهری می کنند . مثلا در مواجهه با حشره ای مثل سوسک بعضی می ترسند و بعضی هم شاید از دیدنش خوشحال شوند و بعضی بی تفاوت و بعضی دید علمی دارند و بعض دیگر هم آن را اثری از نقاش عالم می دانند و با دیدنش به یاد او ...

همه ی این تفاوت برخورد ها در اثر نحوه ی نگرش آنها به جهان و واقع است و اینکه خود را در این هستی پهناور چگونه می بینند و برای خود چه جایگاهی در این هستی می پندارند؟ و چه نقشه ای برای این عالم در ذهن دارند و ...

ادامه دارد...

حامد یزدی

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امتحان إنشاء

به نام واله ای که عقل ها را مبهوت خود می سازد و حیران  او می گردند و در عین حال سرشار از رحمت و سرور اویند.

 

امتحان ،امتحان انشاء بود...

ولی موضوع دلخواه ...

چون امتحان بود همه قلم های خود را آماده برای نوشتن کرده بودند...

و من نشسته ام حیران : چه موضوعی را بنویسم؟؟؟

می دانستم چه موضوعی خوب است و چه موضوعی محبوب استاد!!

اما حقیقت چه؟

همیشه آن موضوعی را نوشتم که مورد پسند استاد باشد و هیچ گاه از درون و از قعر سینه ام آهی برنیامد ...

(زندگی بزرگ و من کوچک شدم  و من همینطور از موضوعی به موضوع دیگر سرگرم بودم)

ناگهان قلم شکست!!!

برگه ام را گرفتند ، من می سوختم از این همه اراجیف که نوشتم و نتواستم موضوعی که واقعا دلخواهم بود را تعیین کنم

انشای من بی موضوع مانده بود!!

 

 

امتحان انشا : نحوه ی زندگی

معلم : خداوند متعال

قلم : نعمت ها وامکانات

شکسته شدن قلم :فرسوده شدن امکانات

جلسه ی امتحان: دنیا

موضوع انشا: هدف وجهت زندگی

 

حامد یزدی

 

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گمشده ی انسان...

انسان هر جای زندگیش که باشد به دنبال چیزی می گردد و در اندوه بدست آوردن آن و یا ترس از دست دادن آن است ٬وقتی کودک است آرزوی اسباب بازی دارد٬هر روز به بازی جدیدی دل می بندد و برایش گریه ها و شادی ها می کند٬ کمی بعد این خواسته ها تغییر می کند به خود نمایی و اول بودن در جمع و لباس و ماشین و پول و زن و زندگی و قدرت ...

انسان همیشه وقتی به دنبال چیزی می رود با خود فکر می کند اگر آن را بدست آورد دیگر می تواند با خیال راحت و بدون دغدغه به زندگی عادی خود بپردازد ولی غافل از آن که در پس این قله٬ قله های زیادی ست  و این قله ها تمامی ندارد...

و سرّش آن است که این انسان گمشده ی خود را میان امور فانی می جوید و این است که تا به آنها می رسد می فهمد با این هم آرام نمی گیرد و به دنبال چیز دیگر حرکت می کند و حال آن که گمشده ی او وجه الله است یعنی او باید خود را به خدایش پیوند دهد تا با وجود بی نهایت و ... گره بخورد که  تنها باپیوند با این وجود عظیم وجودش سراسر نور می گردد و غرق در آن وجود بی نهایت و جمال حقیقی می گردد که اینان دیگر لاخوف علیهم و لاهم یحزنون و آرام آرام در آغوش ربوبیت او ...

حامد یزدی

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰